صفحات

۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

اعترافات گنده

خیلی سره دلم سنگین شده ، میخوام اعتراف کنم ، یه اعتراف گنده ! از این اعترافایی که دنیارو کـُنفَیکون میکنه ، از اونا .
امروز صبح که از خواب بیدار شدم نمیدونستم چیکار کنم واسه همین تصمیم گرفتم اعتراف کنم . من خیلی آدم بدیم . آدم بد دیدین ؟ اگه دیدین منم دیدین . برج های دوقلوی آمریکا یادتونه ؟ اینا اول یه قلو بودن ، یه شب شیطون من ُ مامان ِ این برجای دوقلو رو گول زد ، طی یه عملیات ِ " عقب جلویی - انتحاری " اینا شدن دوقلو . توی کارتون فوتبالیستا این من بودم که به کاکرو گفتم بزنه سوباسارو مصدوم کنه . آخه به سوباسا حسودیم میشد ! چون هم از من خوشگل تر بود هم فوتبالش بهتر بود . خدا من ُ ببشخه ! ما یه دختر همسایه داشتیم خوشگل ، ماه ، یه پارچه خانوم بود ارواح عمه ش ! فقط مونده بود از غلامحسین الهام شماره بگیره ! اینقدر با بچه ها نشستیم دمه دره خونشون ُ زاغ سیاه این دختر َ رو چوب زدیم که از تو کوچمون بار زدن رفتن . پارسال همین موقع ها یه سری آدم ریخته بودن تو خیابونا شعارای هنجار شکن سر میدادن . همش تقصیر من بود ! این من بودم که از تو شبکه ی خبر هی آرا رو بالا پایین میکردم . هیتلر خدابیامرز آدم خوبی بود . به حدی این مرد شریف ُ انسان دوست بود که حد نداشت . شب ِ یلدا خونه ی هیتلر اینا شام دعوت بودم ، دیدم سور ُ سات مجلس به پاس شبم همونجا گرفتم خوابیدم . صبح که از خواب پا شدم هوا خیلی سرد بود . هرچی اینور اونور ُ گشتم چوبی زغالی چیزی پیدا نکردم ، واسه همین یه سـِـری یهودیه بیچاره رو گرفتم انداختم تو کوره ی آتیش . سره همین ماجرا بود که اسرائیل به فلسطین تجاوز کرد !
 چهارشنبه ی آخر سال بود . با بچه ها دور هم جمع شده بودیم ُ داشتیم تدارک آتیش بازیه چهارشنبه سوری رو میدادیم . به بچه ها گفتم بیاین یه ترقه ی جدید بسازیم . رفتیم تو زیر زمین خونمون . یکی از دخترای کوچمون باباش تو سازمان انرژی اتمی کار میکرد . اغفالش کردیم از تو جیب باباش اورانیوم غنی شده کش رفت . همینطوری الکی الکی یه ترقه ای ساختیم که بعدنا بهش گفتن بمب اتم ! از شما که پنهون نیس از خدا چه پنهون که یه دستیم تو امر خیر داریم . چند وقت پیش خواهر زاده ی همین محمود خان خودمون اومد پیشم . دیدم رنگ ُ رو به چهره نداره ، از قیافه ش معلوم بود که اگه دیر بجنبم پایه های اسلام به خطر میفته . این شد که واسش یه دختر خوب پیدا کردم . همین روزاس که با حاجیه خانوم برن ترکیه واسه امر خیر . این دختره ی ورپریده بیتا هس تو فیلم فاصله ها ، این بیچاره تقصیری نداره ! کارای الانش به خاطر رفتارای گذشته ی بنده س . من قبلا با این دختره رابطه داشتم . دیدم روحیاتمون با هم نمیسازه ولش کردم رفتم . این شد که این دختره شکست عشقی خورد ُ الانم کارش این شده که با پسرای ساده رابطه برقرار کنه ُ گولشون بزنه . این وسطم یه پـَپـه ی از همه جا بی خبر مث ِ سعید به تورش خورده میخواد بگیرتش . اسفندیار رحیم مشایی خیلی آدم هلوییه ! اومده گفته " ما به خواننده های لس آنجلسی مجوز برگزاری کنسرت توی ایران ندادیم و نمیدیم ، اینا همش شایعه س ! " خب بنده خدا تقصیریم نداره این شایعات همش ساخته ُ پرداخته ی بنده س . شهرام امیری رو که میشناسین ؟ من دزدیمش ! یه روز تو خیابون دیدمش گفتم " شهرامی " کجا میری ؟ دوس داری ببرمت دَدَر دودور ؟ واست قاقالی لی بخرم ؟ گفت آره ، این شد که دزدیمش فرستادمش بلاد کفر پیش برادران کفار .
تقصیر من بود تیم ملی نرفت جام جهانی ! جون مادرتون یه هایلایت ِ مشکی بندازین رو چش ُ چالمون کسی نشناستمون ، آبرو داریم به مولا . این من بودم که بازیکنارو اغفال کردم موقع بازی با کره جنوبی به نیت حضرت عباس مچ بند سـ.ـبز ببندن برن تو زمین . این شد که سایتای ضد انقلاب ُ رسانه ی های بیگانه ورداشتن این مچ بندارو به یه سری بازیای سیاسی ربط دادن . پارسال که سال صرفه جویی بود من ۲۴ ساعته کامپیوترم روشن بود ، امسالم که سال ِ همت مضاعف کاره مضاعفه ، همت بنده توی امر خطیر خوابیدن مضاعف شده ! باعث بانیه حمله ی اسکندر مقدونی به ایران من بودم ! رفتم دره گوشش یه چیزایی گفتم که اینجا جاش نیس بگم ، همون حرفام باعث شد اسکندر به ایران حمله کنه . تا همین چند ماه پیش کرمم گرفته بود ساعت ۴ صبح زنگ میزدم ملت ُ از خواب بیدار میکردم . البته مقصر من نیستم ، تقصیر الکساندر گراهام بل  ِ که تلفن ُ اختراع کرد . این رحیم ازغدی اصولا بچه ی خوبیه ، از قدیم بچه محل ما بود ، خودم پلی استیشن بازی کردن ُ یادش دادم . اومد پیشم گفت میخوام معروف شم چیکار کنم ؟ منم گفتم بیا پدر مافیای شیر خشک ُ در بیاریم ، این شد که اومد تو تلویزیون گفت " آهای زنایی که به خاطر هیکلتون به بچه هاتون شیر نمیدین ، مرده شور هیکلتون ُ ببرن! " اون بیچاره بی تقصیره ، باعث ُ بانی همه ی این اتفاقات منم !
+ از امروز به مدت ۴۰ روز Ringtone گوشی تلفن همراه ایرانیان یا این ترانه به صدا در خواهد آمد : نازنین مریم آآآآآآآآآآآی نازنین مریم !
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

0 نظرات:

 
ساخت سال 1388 اتاق خواب یه پسر دویست تومنی.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده