صفحات

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

دائره المعارف لغات دویست تومانی

هرچی به مغزم فشار آوردم تا یه مقدمه ای واسه این پست بنویسم نشد. یعنی شد یه بارم نوشتم اما اینترنتم قطع شد ُ پرید. این مدتی که ننوشتم دلیل خاصی نداشت . یعنی چیزی واسه نوشتن نداشتم که بخوام بنویسم. این پستی که میبینید قسمت اول فرهنگ لغات دویست تومنیه. ایشالا که خوشتون بیاد که اگر هم نیاد به زور باید بیاد . همینی که هست.

روزنامه(Roznameh): نشریه ای که هر روز چاپ میشود اما فردایش بسته میشود! محلی برای نشر اکاذیب و اراجیف!    عادل فردوسی پور(Adel Ferdousi Pour): فشفشه،فتنه گر،مجری برنامه ی ۹۰،به کسی که متخصص تیکه پرانی در حین گزارش مسابقه ی فوتبال میباشد اطلاق میشود .     اس تق لال(Esteghlal): آشپالون، سوراخ سوراخ، همان ۶تای ۵۲ معروف !     مادرزن(Madar Zan): مادر همسر ، کسی که همسر شما را به دنیا آوره و در دوران کودکی به او شیر خشک داده اما از شما بهای شیر مادر را میگیرد.     داماد(Damad): پسر متاهل ، زن دار ، شغلی جدید که اکثر تازه داماد ها پس از ازدواج به این شغل مشغول میشوند. کشیدن آب حوض، خفه کردن مادر زن     ده نمکی(Deh Namaki): موجودی بامزه، گوله ی نمک، چماغ به دست فرهنگی!     ساندیس(Sandis): آب میوه ای خوشمزه در طمع های مختلف، بهانه ای برای دور هم جمع شدن و راهپیمایی کردن، شعار دادن، مرگ بر آمریکا گفتن!     فتنه گر(Fetneh Gar): موجودی سبز رنگ، عموما مرفه بی درد، غالبا اراذل ُ اوباش!     دانشجو(Daneshjo): موجودی محتاج جزوه، قوت غالبش تخم مرغ است، عموما در اواخر ترم علاقه ی شدیدی به استاد پیدا میکند.     اینترنت(Internet): اینترنت سابق فیلترنت فعلی!     شیطان(Sheytan): موجودی فریبکار، نیرنگ زن، به بچه ی تخس نیز اطلاق میشود، به نوع بزرگش آمریکا گفته میشود!      آپاندیس(Apandis): قسمتی زائد، وسیله ای برای جراحی کردن و دور انداختن.     مزدور(Mozdor): مزد بگیر، کسب روزی، وابسته به عوامل بیگانه     بلادکفر(Belade Kofr): کلمه ای که در این وبلاگ به وفور استفاده میشود. سرزمین های غربی، سرزمین های شرقی! هرجایی به غیر از اینجا بلاد کفر محسوب میشود. لولو (Lolo): موجودی ترسناک، ممه خور، خورنده ی ممه، دزد ممه!     دروغگو(Dorogh Go): بیان غیر واقع، کسی که واقعیت را برخلاف آنچیزی که هست نشان میدهد، احمدی نژاد     فمنیست(Femenist): جامعه ی ایده آل زنان، زن سالاری، ظرف شستن مردان، بچه داری مردان، حق طلاق با زنان، کشک !     بریتانیا(Beritania): استعمارگر پیر متشکل از انگلستان ولز ایرلند، دیوید بکهام و ویکتوریا آدامز ،جزیره ای کوچک در غرب آفریقا     قلم(Ghalam): وسیله ای برای نوشتن مانند خودکار مداد روان نویس، نوعی سلاح سرد از نظر حکومت ها!       آزادی(Azadi): آزادی در گفتار و رفتار، آزادی در اندیشه، آزادی در ابراز عقیده ، وسیله ای برای فشار بر حکومت های دیکتاتوری ، نام میدانی در تهران !     هدایت گر(Hedayat Gar): کسی که انسان را به راه راست هدایت میکند، پند و اندرز میدهد، موعضه میکند، دست به روشنگری میزند، از وسایل یک هدایت گر میتوان به چماغ، شیشه نوشابه، بشکه و غیره اشاره کرد.     آفتاب پرست(Aftab Prasat): موجودی که به آفتاب علاقه ی وافری دارد، هرکجا که آفتاب باشد همانجاست، طرفدار حزب خورشید، یک روز اینوری یک روز اونوری، پاچه خوار خورشید، بله قربان گو، مسئولین کشوری و لشگری      مجلس شورای اسلامی(Majlese Shoraye Eslami):نهاد قانون گذاری کشور، خانه ی ملت، محلی که در آن تعدادی نماینده پس از بحث و جدل های متعدد سیاسی اقدام به قانونگذاری کرده اما شورای نگهبان آن قانون را رد میکند. جایی برای دور هم بودن و وقت تلف کردن

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

از قل قیل های قلمی بی قال قیل

کتاب ُ باز میکنم یه چند ساعتی هی ورق میزنم ُ میخونم . از این کتاب های نایابه . البته نه به خاطر قدمت یا زیر خاکی بودنش ، بیشتر بخاطر نویسنده ش . نمیدونم کجاس یا الان داره چیکار میکنه اما این ُ میدونم که هرجا هست ُ هرکاری که میکنه از بابت خرید کتابش هیچ منفعتی بهش نمیرسه . وقتی به فروشنده ی کتاب فروشی میگم از این سبک کتاب رو میخوام میگه اینارو ببر که اگه نبری از دستت میپره . میگم ماله کیه ؟ میگه "ابراهیم نـ.ـبوی" . سعی میکنه در لفافه بگه که سیاسی مینوشته ، از ایران رفته به همین علت دیگه کتاباش چاپ نمیشه . با سر طوری وانمود میکنم که حرفاش واسم جذابه ، بعضی جاهام سعی میکنم بهش بفهمونم که بله ایشون رو میشناسم . سه تا از کتابای همین نویسنده ی کتاب نایاب شده (!) به علاوه ی یک کتاب پیشنهادی ِ فروشنده رو میخرم . یه نگاه به قیمت کتابها میندازم یه نگاه هم به پولای توی کیفم ، خیالم راحت میشه که پول به اندازه ی کافی همراهم هس . از وقتی کارت اعتباری گرفتم هرجا که میرم دوست دارم با کارت پول ِ جنس ُ حساب کنم . اینکار بهم حس  ِ زندگیه توی قرن ۲۱ رو میده ! مامور کارت خوان آدم خوش برخودیه ، هروقت میرم پیشش دلم میخواد لپش رو بکشم ، دفه ی بعدی حتما اینکارو میکنم .
از کتاب فروشی میزنم بیرون . هفته ی قبل که به همین کتاب فروشی اومده بودم نگاهم به دختر فروشنده ی چند تا مغازه پایین تر افتاده بود . طبق عادت خودشیفتگیم هروقت از کنار ویترین مغازه ها رد میشم سعی میکنم رفلکس خودم ُ توی شیشه ببینم . اون روز دخترک داشت شیشه مغازه رو تمیز میکرد که نگاهم به نگاهش افتاد ! امروز براشون جنس جدید آوردن . سیسمونی بچه میفروشن ، به سنُ سالم نمیخوره که برم توی مغازه چیزی بخرم . دخترک آنچنان "سانتی مانتالی" نبود اما نمیدونم چرا قیافش توی ذهنم مونده . شاید به خاطر نوع نگاهش بود .
میام خونه تا اذان ۱ ساعت دیگه وقت هس . شروع میکنم به کتاب خوندن . البته نه اون کتابی که خودشُ نویسنده ش نایابن . بابام میاد توی اتاق ُ میشینه پشت کامپیوتر . زیر چشمی یه نگاه به مونیتور میندازم ببینم یوقت آیدیم بالا نباشه . یه بار که بابام پشت کامپیوتر بود یکی از بچه ها که شیطونیش گل کرده بود بهم پی ام داد "چه خبر از دوست دخترت آقای دانشجوی اخراجی ؟" با دوستم نشست چت کرد ، حتی بهش "وب" هم داده بود ! بابام ازم پرسید "چه خبر از دوست دخترت آقای دانشجوی اخراجی یعنی چی ؟" بهش گفتم که دوستم با من نبوده ، اونم با نگاهی که مفهومش چیزی جز "خر خودتی" نبود به ادامه ی کارش با کامپیوتر رسید . اونروز انگار چت کردن بهش چسبیده بود ، بهم گفت یه آیدی واسه منم بساز !
کتاب پیشنهادی فروشنده کتاب جذابی بود . یه روزه تمامش میکنم ، به هرکسیم که میرسیدم در موردش صحبت میکردم . بعضی وقتا خوندن یه متن جالب ُ خنده دار میتونه خستگی یه روز سخت ِ ماه رمضون رو از تن ِ آدم در بیاره . به برادرم گفتم حتما اگه وقت کرد کتاب رو بخونه . گفت اسمش چیه ؟ گفتم : "ازقل ُ قیل های قلمی بی قال ُ قیل" ، بزرگمهر حسین پور .

4

- آقا دوماد چه کاره‌ن؟

+ تو تبلیغ ایزی لایف نقش اون پیره مرد ۷۰ ساله هرو بازی میکنن !

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

نزدیک ِ

از اونجایی که خیلی خوابم میومد و میاد اما حاج خانم فرمودن که وقت اذان " نزدیک ِ " ، برآن شدم که طی یک سری تحقیقات خاص پی ببرم که هر چیزی به چه چیزی نزدیک ِ ! حاصل نزدیکی بنده با موضوعات مختلف این بچه هایی شد که میبینید !
اول : روابط ما با کشورهای دوست و برادرمون خیلی نزدیک ِ . ما اینقدر با کشور های دوست ُ برادر نزدیکی داریم که از نزدیکیه این روابط گرم ُ صمیمی روزانه ده بیستا کشور جدید به دنیا میاد . فی المثال هر روز که اخبار ُ نگاه میکنیم میبینیم که با یه کشور جدید روابط دوستانه  و نزدیک برقرار کردیم این هواااا ! 
دُیُم : رابطه ی ما با این همسایه ی سمت ِ راستیمون خیلی نزدیک ِ اما نمیدونم چرا هی این همسایمون مانع رابطه ی نزدیک تره بنده با دخترش میشه ! این همسایمون خیلی خره که نمیذاره بنده با دخترش رابطه ی نزدیکی باشم نه ؟
سِــیُم : یه دو هفته ای خونه دوستم اینا خالی بود مام اونجا تـِلپ شده بودیم هی پلی استشین بازی میکردیم ، هی پلی استشین بازی میکردیم اما به جون خودم کاره دیگه ای نمیکردیم ، فقط ُ فقط پلی استشین بازی میکردیم ( ارواح عمه م ) ! فقط این وسط یه نکته ایی بود که نفهمیدم چرا هر روز صبح که از خواب پا میشدم تو سطل آشغالشون کلی " کاپوت ِ " استفاده شده پیدا میکردم ! این مورد ُ همینطوری گفتم تا دنبال ِ " نزدیکی " خاصی نگردین . 
چارم : یه چند وقت پیش یه خانومی اومده بود تو برنامه ی " زلال احکام " در مورد مسائل زناشویی صحبت میکرد . میگفت چه ساعتی و چه روزی با شوهرتون نزدیکی داشته باشین بهتره . مثلا اگه سه شنبه شب بچه تون به دنیا بیاد بچه شهید میشه ! یا مثلا اگه دو شنبه بعد از ظهر به دنیا بیاد حافظ قرآن میشه یا مثلا فلان روز به دنیا بیاد فیلسوف ُ عالم میشه . این ُ گفتم که خانوما و آقایون ِ متاهل یه جوری برنامه ریزی کنن که طبق سلیقشون حاصل نزدیکیشون ۹ ماه بعد فلان روز تو فلان ساعت به دنیا بیاد . فی المثال اگه دوست دارین بچه تون مث ِ علی دایی فوتبالیست بشه ُ پول پارو کنه یه جوری برنامه ریزی کنین که تو یه روز دیگه به دنیا نیاد احیانا ... (به طرز فجیعی سانسور شد) بشه ! اینارو گفتم که اطلاعات نزدیکیتون بیشتر بشه . برین حالش ُ ببرین !
پنجم : اردیبهشت ماه بود که رفته بودم بیمارستان آپاندیسم ُ عمل کنم ، اونجا فهمیدم رابطه ی قشر زحمت کش کادر بیمارستانیه کشورمون خیلی به هم نزدیکه ! در این حد که ساعت ۲ نصفه شب به بعد اگه رو به موتم میشدی هیچ دکتر ُ پرستاری ُ تو بخش نمیدیدی چون ... اهم اهم به من چه آقا جان مگه من وزیر بهداشت ُ درمانم که بیام به شما علت ضعف ساختار بیمارستانی کشور ُ بگم ؟ !
فی المثال یه شب که دوستم پیشم مونده بود گفتیم بریم از تو یخچال کمپوت ِ آناناس این تخت ِ بغلی ُ برداریم تستش کنیم ببینیم سالمه یا نه . به دوستم گفتم بره از ایستگاه پرستاری چاقویی چیزی بگیره بازش کنه ُ بیاد . این دوستم رفت ، ربع ساعت گذشت اما نیومد . دیگه کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم که یه گوشه نشسته داره با پرستارا گل میگه ُ گل میشنفه ُ " نزدیکی " میکنه ُ آناناس میخوره که یدفه دیدم سر ُ کله ی دوستم پیدا شد . بنده خدا عرض کرد اینقدر گشتم ُ گشتم که مادره هاچ زنبور عسل ُ پیدا کردم اما هیچ پرستار ُ دکتری ُ پیدا نکردم ! خلاصه اون شب ما موندیم ُ حسرت کمپوت تخت بغلی !
سـیـکـ.ـسم (!) : نظر به اینکه یه نفر با بنده خیلی احساس نزدیکی ُ پسر خاله گی داره ، رفته زیر کل پستام ُ تو " حاجی مالیست " آنلایک زده . خواستم بگم آقا جان جون ِ مادرت با ما از این شوخی شهرستانیا نکن که دلمون طاقت اینجور نزدیکیارو نداره ! 
هفتم : دیشب بازی تیم ملی فوتبال با ارمنستان ُ داشتم نیگا میکردم . بعد از این بازی به این نتیجه رسیدم که شانس قهرمانی تیم ملی تو جام ملتهای آسیا یجورایی به صفر خیلی نزدیکه !
نُیُم : همیشه میگن آشغالتون ُ ساعت ۹ شب بذارین دمه در تا ماشین شهرداری بیاد ببره ، اما نمیدونم چرا همیشه ساعتی که میان آشغالارو ببرن به ۲ شب نزدیک تره !
دهم : رابطه ی گربه های کشور ما خفن نزدیک ِ ! این نزدیکی ُ میشه از تعداد زاد ولد اونها فهمید .
اِلـِـون: از وقتی گفتن هرکی بچه بیاره ۱ میلیون بهش میدیم رابطه ی پدر مادر ها با هم خیلی خیلی خفن نزدیک شده ! این ُ میشه از مقایسه ی تعداد زاد ولد گربه ها با انسان ها بدست آورد . بخدا
دوآزده : خب دیگه به نظر شما چه چیزی به چه چیزی نزدیک ِ ؟

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

ایزی لایف ( در راستای قسمت آخر سریال فاصله ها )

- آقا ببخشید یدونه چیز میخواستم
+ یدونه چی میخوای ؟
- چیز دیگه
+ خانوم بفرمایید بیرون ما از این وسایل بی ناموسی نداریم .
- آقا وسایل بی ناموسی چیه ! یدونه چیز میخواستم
+ ببخشید خانوم یکم واسه ما آشنا میزنی ، شما همون دختره ی نعوذن بالله نیستی ؟
- دختره ی نعوذن بالله چیه آقا ، اسمم بیتاس ، فامیلمم نه نعوذن بالله ِ نه استغفرالله !
+ حالا چی میخوای دختره لا اله الا الله ؟
- پوشک ؟
+ پوشک ؟ قدم نو رسیده مبارک ، حالا باباش اونیه که آزارا ی سفید داشت یا مورانو ی مشکی ؟
- آقا خجالت بکش این حرفا چیه ، بچه م کجا بود ؟ پوشک ُ واسه خودم میخوام .
+ آها نکنه ایزی لایف میخوای ؟ هو هو ، رازت ُ فهمیدم ، الان میرم به همه میگم ، هو هو
- آقا اینقدر آبرو ریزی نکن ، ایزی لایف ِ مارو بده الان این محسن میادش کارو کاسبیه مارو کساد میکنه .
+ باشه بیتا خانومه لا اله الا الله ، میدم اما یه شرط داره ، باید به یه سوالم جواب بدی  .
- بیتای خالی آقاجان لااله الا الله نداره ، بفرمایید بپرسید . 
+ چطوری تو سکانس آخر اون پسرای از خدا بی خبر شمارو بلند کردن بردن خونه خالی ، بعد اونجام بهتون یه حاله اساسی دادن بعد آخره شبم که آوردن انداختنتون زیر پل نه روسریتون از سرتون افتاد نه اون شال قشنگ آبیه از دور گردنتون باز شد ؟ چی شد که اینطوری شد ؟

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

مرغ همسایه شتر مرغ نیست

این روزا توی هر نقطه از این مملکت قشنگ ما تا یه مشکل مث ِ هلو میزنه بیرون اولین علت و دلیلی که برای توجیح این مشکل از تو آستینمون در میاریم ضعف دولت فخیمه ی ماس . یعنی چی ! یعنی اینکه همین الان هدیه خانوم داشت گریه میکرد که دختره دختر دایی بنده (!) در راستای علت یابی گریه ی هدیه خانوم در نطقی به یاد ماندنی و با صدایی رسا و شیوا  فرمودن : " ریده " ! خب درسته که این خودش یه مشکله ، مشکلشم اینجاس که این هدیه خانوم هروقت " برینه " باید کلی آب در راستای شستشوی ایشون ، کلی پمپرس در راستای پوشک کردن ایشون و کلی هم شیر در راستای سیر کردن شیکم ایشون مصرف بشه اما اشتباه نشه ، عمل قضای حاجت هدیه خانوم ربطی به دولت فخیمه ی نهم + یک نداره ، مشکلی که ما داریم اینه که هر چیزی ُ به گردن این ُ اون میندازیم . یعنی چی ؟ یعنی اینکه بعضی وقتا علت همه ی مشکلاتمون خودمونیم اما نمیخوایم قبول کنیم که " از ماست که بر ماست " ، همیشه دوس داریم مشکلاتمون ُ گردن ُ این ُ اون بندازیم حالا این وسط کی بهتر از دولت ؟
هر ملتی خصیصه ی خودش رو داره ، خصوصیت ما ایرانی ها هم تو احساساتی بودن ُ جو گیر بودنمونه . ما ایرانیا خیلی آدمای احساساتی ای هستیم . شاید بهتره بگم خیلی آدمای جو گیری هستیم . تیم ملی فوتبالمون هروقت که جوگیر بشه میره جام جهانی ! بذارین خودم رو مثال بزنم . فی المثال همین الان بنده فیلم " Sweet November " رو میدیدم . به محض اینکه فیلم تموم شد رفتم تو عالمه رویا پردازی ُ خیال ، جو عشق ُ عشق بازی گرفتم . در این حد که اگه تو اون لحظه یه کره خره ماده هم از جلوم رد میشد بهش پیشنهاد ازدواج میدادم ! چرا ؟ چون داشتم یه فیلم عشقولانه میدیدم ُ جو گیر شده بودم . ما ایرانیا تا یه آهنگ گـُل میکنه اینقدر اون آهنگ ُ گوش میدیم تا از شنیدنش خفه بشیم ، میریم تو خیابون میبینیم همه ی پسرا موهاشون ُ یه مدل کوتاه کردن ! همه دوره کـَلَشون ُ زدن ، وسط کـَلَشون یه گوله مو گذاشتن ، اون یه گوله مو رو هم سیخ سیخی کردن ! بلا به نسبت انگار همین دو دیقه پیش با خواهر ادیسون " نزدیکی " داشتن ! اصلا هم به این فکر نمیکنه این مدل مو بهش میاد ، بهش نمیاد ، فقط به صـِرف اینکه این مدل مو الان مد شده اونم باید این مدل مو رو بزنه ، کاریم نداره الان این مدل مو رو زده شده شکل  ِ خره شرک ! دختره همسایه مدرسه ی تیزهوشان قبول شده ، حالا چون اون قبول شده بچه ی منم باید قبول بشه ! چون من بچه گیام دوس داشتم دکتر بشمُ نشدم بچه م باید دکتر بشه ، اصلانم به این فکر نمیکنیم که بابا شاید این بچه استعدادش تو یه چیز دیگه باشه .
میگیم آمریکا و انگلیس فلان شاخه فیل ُ شیکوندن . یه لحظه فکر نمیکنیم که چرا آمریکا با  ۲۵۰ سال قدمت الان اونجاس اما چی شده که ما با ۲۵۰۰ سال تمدن تازه الان مارمولک فرستادیم فضا ! یه لحظه به خودمون نمیگیم چرا ژاپنی که بمب اتم تو ماتحت مردمش ترکید ُ نیست ُ نابود شدن اینقدر پیشرفت کرده اما ما هنوز اندر خم اینیم که چیکار کنیم تا آسفالت کوچمون چاله چوله نداشته باشه ! با خودمون رو راست باشیم ، ژاپنی جماعت وقتی میره سره کار به این فکر میکنه که چطوری کارش ُ به نحو احسن انجام بده ، اما ایرانی جماعت وقتی میره سره کار تازه به این فکر میکنه که چطوری از زیره کار در بره ! هی به ساعتش نیگا میکنه ببینه چند ساعت دیگه کارش تموم میشه بره خونه .
بعضی وقتا علت خودمونیم ، الکی دنبال معلول نباشیم . به این ُ اون گیر ندیم ، این وسط دنبال یه دیوار کوتاه نگیردیم که همه ی تقصیر هارو بندازیم گردن اون . درسته بعضیا تو قهوه ای کردن مملکت تبحر خاصی دارن  ُ کارشون ُ به نحو احسن انجام دادن ُ تا ۳ سال دیگه هم در حال انجام دادنش خواهند بود اما این ُ بدونیم که ما هم بی تقصیر نیستیم . همیشه مرغ همسایمون غازه اما هیچ وقت از خودمون نمیپرسیم چرا مرغه ما مرغه ، مرغه همسایه شتر مرغه ؟ 
+ " شکستی " از رضا صادقی و فرهاد    + شاید دوباره " تخت خوابم " رو واسه نوشته های ییهوییم راه بندازم . موافقین ؟

۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

چیستان ، هر چیزی در ایران چه چیزیست !

هر وسیله ای همونطور که یه کاربرد مثبت داره میتونه ده ها کاربرد منفی هم داشته باشه . این ما هستیم که تصمیم میگیریم از اون وسیله استفاده ی مثبت یکنیم یا منفی . متاسفانه یکی از خصوصیات ما ایرانی ها ، استفاده ی معکوس ُ منفی از امکاناتیه که در اختیارمون قرار داده شده . اگه یکم به دقت به اطرفمون نیگا کنیم میبنمیم بیشتر از اونیکه از محیط اطرافمون استفاده ی مثبت بکنیم در حال برداشت منفی از اون هستیم :
چادر چیست ؟ این چیز یک روز چیز خوبیست یک روز چیز بدیست ! در مواقع اعتراض گویند که به کـَفـَنی شباهت دارد که بر روی سر زنان کشیده میشود (چیز بد) و در مواقعی که میخواهند بگویند ما طرفدار اسلام و مُسلمینیم در کلیپ هایشان زنان چادری را نشان میدهند که یک پارچه ی سـ.ـبـز به دور دست هایشان بسته و در حال راهپیمایی مسالمت آمیز میباشند (چیز خوب) .
موبایل چیست ؟ چیزیست که اونور آبیا از اون در موراقع اضطراری به عنوان وسیله ای برای برقراری ارتباط استفاده میکنند اما در ایران اکثرا در مواقع اضطراری امکان استفاده ی از اون نیست ، چون یا آنتن نمیده یا شارژ گوشی تمام میشه . موبایل در این وره آب به عنوان یک وسیله ی تفریحی مورد اسفاده قرار میگیره . اینوریا از این دستگاه به عنوان وسیله ای برای بولوتوث بازی ، SMS بازی و غیره استفاده میکنند .
ماهواره چیست ؟ در خارج غالبا" ازماهواره برای دیدن برنامه های علمی و خبرهای روز و گاها" برای دیدن برنامه های بی ناموسی استفاده میشه ، اما در ایران به محض خریدن ماهواره اولین کاری که انجام میشه فارسی ۱ توی Favorites قرار میگیره و شبکه ی بی ناموسی قفل گذاری میشه . در ایران در صورت نبود پارازیت گاهی از این وسیله برای دیدن شبکه های خبری استفاده میشه ، اما دیدن شبکه های علمی جایی در برنامه های روزانه ی ایرانی ها نداره .
قالی چیست ؟ چیزیست که قبلا از اینوره آب به اونوره آب صادر میشد اما الان از اونوره آب به اینوره آب وارد میشه ! فی المثال فرش شونهر ساخت آلمان !
رییس جمهور چیست ؟ چیزی نیست بلکه کسی ست که هم در این وره آب و هم در اونوره آب قبل از انتخاب شدن شعارهای خوشگل ُ قشنگ میده اما بعد از انتخاب شدن همه ی شعار هاش ُ فراموش میکنه . تنها تفاوت رییس جمهور اینوره آب با رییس جمهور اونوره آب در اینه که رییس جمهور اینوره آب تو گرما و سرما کاپشن میپوشه اما رییس جمهور اونوره آب با کت ُ شلوار در مراسم رسمی حاضر میشه .
زن زیبا روی چیست ؟ چیزیست که اونوره آبیا بعد از دیدنش میگویند Oh My GoOoOoOoD اما اینوریا بعد از دیدن زن زیبا روی بصورت لفظی و سـ.ـکـ.سـشوال " یک چیزهایی بدی را در چیزهای بد دیگری فرو میکنند و میگویند اووووف " ! 
فی المثال " انگشتم تو سوراخه دماغش ، لامصب عجب چیزیه اووووووووف ! "
کتاب چیست ؟ چیزه خوبیست ! سرانه ی مطالعه ی آن در اینوره آب دو دقیقه میباشد اما در اونوره آب چیزی به عنوان مطالعه ی کتاب وجود ندارد ، چون کتاب رو نمیخونن بلکه میخورن ! در خانه های اینوره آب کتاب معمولا ابزاریست برای کلاس گذاشتن ، اما در اونوره آب به کتاب میگن غذای روح ! برای همینه که اون ُ نمیخونن بلکه میخورن .
لازانیا چیست ؟ نوعی فست فود بسیار خوشمزه است که قیمت تقریبی  ِ آن حدود ۵ هزار تومان میباشد . لازانیا غذاییست که دیروز صبح که از خواب بیدار شدم به محض اینکه مادرم ُ دیدم گفتم : مامان هوس لازانیا کردم شام واسم لازانیا درست کن . به نظر شما اون شب شام چی خوردم ؟ لازانیا ؟ کباب ؟ بره ی سر سیخ ؟ بو قلمون ؟ آش رشته ؟ نون ُ پنیر ؟ هیچ کدام ! " تیلیت نون ُ ماست "
دانسجو چیست ؟ موجودیست که علاقه ی وافری به تحصیل علم ُ دانش دارد . تحقیق ، مطالعه ی مقالات علمی روز ، انجام پروژهای دانشجویی و ... از اعمالیست که یک دانشجو در دانشگاه های اونوره آب انجام میدهد . دانشجوی اینوره آب به محض ورود به دانشگاه علاقه ی عمیق ُ شدیدی به " توماس الوا ادیسون " پیدا میکنه ، البته نه از نظر علمی ، بلکه آرایشی ! عمده فعالیت های دانشجوی ایرانی به دو مقوله ختم میشه ، دخـ.ـتربـ.ـازی یا جـ.ـنــبـ.ـش دانـ.ـشـ.ـجــویی ! قوت غالب دانشجوی اینوره آبی سابقا تخم مرغ بود که بعد از انجام فعالیت های دخـ.ـتربـ.ـازی و کش رفتن پول ، جدیدا به قورمه سبزی تغییر کرده . نکته ی اشتراک تمام دانشجویان اینوره آبی در انتهای مقالات اونها و در قسمت منبع تحقیق میباشد : http://www.google.com/ . داشنجوی اونوره آب پس از خروج از دانشگاه وارد صنعت شده و به پیشرفت کشور خود فکر میکند اما دانشجوی ایرانی پس از خروج ار دانشگاه به درون زندان وارد میشود .
کمر بند ایمنی : سابقا وسیله ای برای نجات جان سرنشینان وسایل نقلیه بود اما در اینوره آب وسیله ای برای بیلاخ نشون دادن به افسر راهنمایی و رانندگیست ! در اینوره آب کسی کمر بند ایمنی رو برای حفظ جونش نمیبنده بلکه به محض رویت افسر راهنمایی و رانندگی لحظه ای اون رو بسته و پس از عبور از افسر راهنمایی و رانندگی با نشان دادن بیلاخی اون رو باز میکنه .
+ این پست بلافاصله بعد از خروج بنده از دستشویی نوشته شد !     + پیشنهاد این پست " حنیف هوندا " از آق فهیم

۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

لولویی از شبه جزیره انگلیس در آفریقا

رییس بانک مرکزی فرموده اند : نرخ تورم به ۹.۱ درصد رسیده است . به نظر شما کدام گزینه صحیح است : الف : این ۹.۱ درصد ، نرخ تورم کنونی نیست ، سرعت رشد نرخ تورم است !   ب : نرخ تورم سابقا هرچقدر بوده الانم هرچقدر هس واسه ما فرقی نداره ، دست از سر فارسی ۱ بردارین ببینیم سالوادور چی شد بابا  ج : میخواستم در مورد آمریکا و بلاد کفر صحبت کنم که یکی از دوستان فرمودن : " مارو نمودی با این بلاد کفر "  د : نرخ تورم تو سرازیری افتاده ، پیشنهاد میکنم در این مواقع کمربند ایمنی ت ُ ببندی وزیر جون !
به نظر شما هشت پای پیشگوی آلمانی به کدام یک از شخصیت های زیر نزدیک تر است : الف : برادر محمود احمدی نژاد با پیش بینی نابودی آمریکا  ب : برادر رحیم ازغدی با پیش بینی علت ممانعت زنان از زایمان  ج : برادر منوچهر متکی با پیش بینی راهکار های خروج افغانستان از بحران  د : سازمان هواشناسی با پیش بینی  وضع هوا  ه : برادر افشین قطبی با پیش بینی کسب مقام قهرمانی در جام ملت های آسیا ، علی رغم وجود تیم هایی چون کره ی جنوبی ، ژاپن و استرالیا
 از نظر شما مهم ترین شخصیت ماه های اخیر کیست ؟ الف : آقای رئیس جمهور  ب : آقای رحیم ازغدی  ج : آقای پـُل ، هشت پای پیشگوی آلمانی  د : فریجریتو !
به نظر شما اگر روزی روزگاری زبونم لال روم به دیوار تقی به توقی خورد آمریکای جهانخوار و لابی صیونیستی نیست ُ نابود شد برادر جنتی مشکلات کشور ُ به گردن کی میندازه ؟ الف : به روی دوش آمریکا و لابی صهیونیستی  ب : به روی پای آمریکا و لابی صهیونیستی  ج : دست ِ آمریکا و لابی صهیونیستی  د : فارسی ۱
" کتاب لولو مَمـِه رو خورد " از کیست ؟ الف : دایستایوفسکی   ب : مَشایوفسکی  ج : احمدینژادوفسکی د : ازغدویوفسکی
" انگلیس یه جزیره کوچولوست تو غرب آفریقا " به نظر شما نمره ی درس جغرافیای محمود احمدی نژاد چند بوده و مدرک دیپلم خود را از کجا گرفته است ؟ الف : نمره بیست ُ یک - دبیرستان شهید کردان ب : نمره بیست ُ دو - آموزشکده عالی شهید کردان   ج : نمره بیست ُ سه - دانشگاه آزاد اسلامی واحد کردان آباد کتول   د : نمره بیست ُ چهار - دانشگاه آکسفور انگلیس واحد آفریقای جنوبی
بازم " انگلیس یه جزیره کوچولو تو غرب آفریقاست " اما اینبار آمریکا کجاست ؟ الف : همین نزدیکیاس  ب : دوتا کوچه بالا تر سمت راست جفت دوکون اسمال آقاس  ج : آسیا - در زرده   د : جایه بدی نیس همین دورو وراس !
نظر به اینکه بنده گوشیم ُ شارژ میکنم ، میرم بر میگردم میبینم شارژ بی شارژ ! میخوام بدونم این وسط ۵ هزار تومن بنده به علاوه ی شارژ شگفت انگیزم چی شده ؟ الف : لولو خوردش !  ب : ممه بردش  ج : پسر عموم خوردش  د :  ج  !
" مهمون یه روز دو روز سه روز " به نظر شما این توصیف رو من در وصف چه کسی به کار بردم ؟  الف : پسر عموی عزیزم که یه چیزی در حدود ۵۸ روز مهمون بنده بودن   ب : پسر عموی عزیزم که به سلامتی امروز تشریف فرما شدن به سمت خونشون  ج : پسر عموی عزیزم که گفت : میدونم در نبودم ناراحت میشی اما نگران نباش ، یک ماه دیگه دوباره برمیگردم !   د : همه ی موارد
+ " لولو ممه رو خورد " از بیانات رییس جمهور در همایش ایرانیان خارج از کشور     + " انگلیس یه جزیره کوچولو تو غرب آفریقاست " از بیانات رییس جمهور در سفر استانی به همدان
پیشنهاد این پست :  " کیهان و خوانندگان " از بابا لنگدراز

۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

اعترافات گنده

خیلی سره دلم سنگین شده ، میخوام اعتراف کنم ، یه اعتراف گنده ! از این اعترافایی که دنیارو کـُنفَیکون میکنه ، از اونا .
امروز صبح که از خواب بیدار شدم نمیدونستم چیکار کنم واسه همین تصمیم گرفتم اعتراف کنم . من خیلی آدم بدیم . آدم بد دیدین ؟ اگه دیدین منم دیدین . برج های دوقلوی آمریکا یادتونه ؟ اینا اول یه قلو بودن ، یه شب شیطون من ُ مامان ِ این برجای دوقلو رو گول زد ، طی یه عملیات ِ " عقب جلویی - انتحاری " اینا شدن دوقلو . توی کارتون فوتبالیستا این من بودم که به کاکرو گفتم بزنه سوباسارو مصدوم کنه . آخه به سوباسا حسودیم میشد ! چون هم از من خوشگل تر بود هم فوتبالش بهتر بود . خدا من ُ ببشخه ! ما یه دختر همسایه داشتیم خوشگل ، ماه ، یه پارچه خانوم بود ارواح عمه ش ! فقط مونده بود از غلامحسین الهام شماره بگیره ! اینقدر با بچه ها نشستیم دمه دره خونشون ُ زاغ سیاه این دختر َ رو چوب زدیم که از تو کوچمون بار زدن رفتن . پارسال همین موقع ها یه سری آدم ریخته بودن تو خیابونا شعارای هنجار شکن سر میدادن . همش تقصیر من بود ! این من بودم که از تو شبکه ی خبر هی آرا رو بالا پایین میکردم . هیتلر خدابیامرز آدم خوبی بود . به حدی این مرد شریف ُ انسان دوست بود که حد نداشت . شب ِ یلدا خونه ی هیتلر اینا شام دعوت بودم ، دیدم سور ُ سات مجلس به پاس شبم همونجا گرفتم خوابیدم . صبح که از خواب پا شدم هوا خیلی سرد بود . هرچی اینور اونور ُ گشتم چوبی زغالی چیزی پیدا نکردم ، واسه همین یه سـِـری یهودیه بیچاره رو گرفتم انداختم تو کوره ی آتیش . سره همین ماجرا بود که اسرائیل به فلسطین تجاوز کرد !
 چهارشنبه ی آخر سال بود . با بچه ها دور هم جمع شده بودیم ُ داشتیم تدارک آتیش بازیه چهارشنبه سوری رو میدادیم . به بچه ها گفتم بیاین یه ترقه ی جدید بسازیم . رفتیم تو زیر زمین خونمون . یکی از دخترای کوچمون باباش تو سازمان انرژی اتمی کار میکرد . اغفالش کردیم از تو جیب باباش اورانیوم غنی شده کش رفت . همینطوری الکی الکی یه ترقه ای ساختیم که بعدنا بهش گفتن بمب اتم ! از شما که پنهون نیس از خدا چه پنهون که یه دستیم تو امر خیر داریم . چند وقت پیش خواهر زاده ی همین محمود خان خودمون اومد پیشم . دیدم رنگ ُ رو به چهره نداره ، از قیافه ش معلوم بود که اگه دیر بجنبم پایه های اسلام به خطر میفته . این شد که واسش یه دختر خوب پیدا کردم . همین روزاس که با حاجیه خانوم برن ترکیه واسه امر خیر . این دختره ی ورپریده بیتا هس تو فیلم فاصله ها ، این بیچاره تقصیری نداره ! کارای الانش به خاطر رفتارای گذشته ی بنده س . من قبلا با این دختره رابطه داشتم . دیدم روحیاتمون با هم نمیسازه ولش کردم رفتم . این شد که این دختره شکست عشقی خورد ُ الانم کارش این شده که با پسرای ساده رابطه برقرار کنه ُ گولشون بزنه . این وسطم یه پـَپـه ی از همه جا بی خبر مث ِ سعید به تورش خورده میخواد بگیرتش . اسفندیار رحیم مشایی خیلی آدم هلوییه ! اومده گفته " ما به خواننده های لس آنجلسی مجوز برگزاری کنسرت توی ایران ندادیم و نمیدیم ، اینا همش شایعه س ! " خب بنده خدا تقصیریم نداره این شایعات همش ساخته ُ پرداخته ی بنده س . شهرام امیری رو که میشناسین ؟ من دزدیمش ! یه روز تو خیابون دیدمش گفتم " شهرامی " کجا میری ؟ دوس داری ببرمت دَدَر دودور ؟ واست قاقالی لی بخرم ؟ گفت آره ، این شد که دزدیمش فرستادمش بلاد کفر پیش برادران کفار .
تقصیر من بود تیم ملی نرفت جام جهانی ! جون مادرتون یه هایلایت ِ مشکی بندازین رو چش ُ چالمون کسی نشناستمون ، آبرو داریم به مولا . این من بودم که بازیکنارو اغفال کردم موقع بازی با کره جنوبی به نیت حضرت عباس مچ بند سـ.ـبز ببندن برن تو زمین . این شد که سایتای ضد انقلاب ُ رسانه ی های بیگانه ورداشتن این مچ بندارو به یه سری بازیای سیاسی ربط دادن . پارسال که سال صرفه جویی بود من ۲۴ ساعته کامپیوترم روشن بود ، امسالم که سال ِ همت مضاعف کاره مضاعفه ، همت بنده توی امر خطیر خوابیدن مضاعف شده ! باعث بانیه حمله ی اسکندر مقدونی به ایران من بودم ! رفتم دره گوشش یه چیزایی گفتم که اینجا جاش نیس بگم ، همون حرفام باعث شد اسکندر به ایران حمله کنه . تا همین چند ماه پیش کرمم گرفته بود ساعت ۴ صبح زنگ میزدم ملت ُ از خواب بیدار میکردم . البته مقصر من نیستم ، تقصیر الکساندر گراهام بل  ِ که تلفن ُ اختراع کرد . این رحیم ازغدی اصولا بچه ی خوبیه ، از قدیم بچه محل ما بود ، خودم پلی استیشن بازی کردن ُ یادش دادم . اومد پیشم گفت میخوام معروف شم چیکار کنم ؟ منم گفتم بیا پدر مافیای شیر خشک ُ در بیاریم ، این شد که اومد تو تلویزیون گفت " آهای زنایی که به خاطر هیکلتون به بچه هاتون شیر نمیدین ، مرده شور هیکلتون ُ ببرن! " اون بیچاره بی تقصیره ، باعث ُ بانی همه ی این اتفاقات منم !
+ از امروز به مدت ۴۰ روز Ringtone گوشی تلفن همراه ایرانیان یا این ترانه به صدا در خواهد آمد : نازنین مریم آآآآآآآآآآآی نازنین مریم !
 
ساخت سال 1388 اتاق خواب یه پسر دویست تومنی.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده