صفحات

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

درد نفس کشیدن

یه زمانی وقتی دلت هوای  ِ شانزلیزه ُ برج ایفل ُ خیابونای پاریس ُ میکرد میرفتی آبادان ، آخه آبادان به پاریس کوچولو معروف بود . یه زمانی وقتی دلت میگرفت ُ دوس داشتی ستاره های آسمون ُ نیگا کنی میرفتی اهواز ، آخه اهواز شباش معروف بود . یه زمانی وقتی میخواستی با معشوقه ت خوش باشی ُ شیطونی بکنی میرفتی زیر پل خرمشهر ، آخه خرمشهر شهر عشاق بود . . .
جنگ شد ، موشک بارون ، خمپاره ، خمسه خسمه ، آوارگی !!! پدر کجاست ؟ مادرم کو ؟ برادرم کجایــی ؟ عروسک خواهرم چرا سر ندارد ؟
یتیمی ، بی مادری ، برادر ُ خواهر خفته به زیر خاک . کدامین خاک ؟ کجای ِ این خاک ؟ بی نام ُ نشان ، بی کفن ُ بی غسل . جنگ جنگ تا پیروزی ، البته تا قبل از خوردن اولین موشک به تهران .
جنگ تمام شد  . از آبادان نخل های بی سر ماند ُ از اهواز شب های بی ستاره ، از خرمشهر هیچ !!! خوزستان ماند ُ مشتی خاک ِ خونین ، مشتی استخوان ِ بی نام ُنشان ، مشتی پلاک .
مردم خوزستان ماندند ُ محرومیت ُ آرزو ، مشتی حسرت ، مشتی خـاک ُ خـاشـاک ِ شیمیایی ، مشتی سرفه های سوزناک . هر روز خاک ، هر روز ماسک ِ بر روی صورت و هر روز شنیدن ِ یک جمله ی زیبا و  پر معنی . گفتند " خوشا به سعادتتان که این خاک ، خاک ِ کربلاس " اما نایستادند تا بگوییم " پیشکشتان این خاک ِ کربلا "
د ت ن : وبلاگای همرو تو این مدت خوندم ببخشید که بهتون ندادم ، کم کم میام به هموتون میدم ، تک تک ، دونه به دونه ، کامنت !!!
د ت ن : خوزستان را دریابید .

۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

آراد

پدر بنده شدن پدر بزرگ شدن  ، مادر بنده هم شدن مادر بزرگ ، بنده هم خیر سرم شدم عمو !!! اما هنوزم که هنوزه من ُ بابام سره اینکه کی اول بشینه پشت ِ کامپیوتر دعوا داریم . این وسط م مادر بنده سر جفتمون جیغ میزنه که آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی خجالت بکشین !!! دوتا خرس گنده شدین اما هنوزم که هنوزه سر کامپیوتر باهم دیگه دعوا دارین .
پدر بزرگ داره صدام میزنه : عمو رضا پاش ُ مارو ببر بیمارستان که داره دیر میشه دی : من برم این کره خره که به دنیا اومده رو ببینم دی :

۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

ایراد از من نیس ، از بغل دستیمه

ADSL ت هی قطع ُ وصل میشه . زنگ میزنی پشتیبانی میگه ایراد از تهران ِ ، زنگ میزنی تهران میگه ایراد از مخابرات ِ ، زنگ میزنی مخابرات میگه ایراد از ماهوار امیده ، زنگ میزنی ماهواره امید ، بعد از اینکه ۷ - ۸ بار هی اینور ُ اونور زنگ میزنی ُ دنبالش میگردی بالاخره تو خونه ی زهره خانوم پیداش میکنی . بهش میگی امید جان ایراد از کجاس ؟؟؟ میگه ایراد از من نیس ، ایراد از بابات ِ که به احمدی نژاد رای داد .

۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

شنگول منگول حبه ی انگور

یه دختره هس تو دانشگاهمون که به دلیل فیس ُ افاده ی زیاد ُ جلف بودن ِ بیش از حد ، پسرای دانشگاه مـِـن جمله خوده بنده از ایشون بشدت متنفریم . اگه مایلین به عمق نفرت بنده از ایشون پی ببرین میتونین دستاتون رو به دو طرف باز کنید ، احمدی نژاد رو بذارید در دست راست ، بعد دختره ام بذارید تو همون دست ِ راست . البته اینم بگم یه سری از بچه ها هستن تو رویاهاشون ایشون ُ ملکه ی آرزوهاشون میدونن ُ دلشون میخواد در حالی که ماشینشون ُ گل زدن ، بوق بوق کنان در معیت ایشون برن به منزل بخت .
از اونجایی که هر وبلاگی یه سری خواننده ی خاموش داره ُ ممکنه از شانس  ِ بده بنده تعدادی از این خواننده ها از بچه های دانشگاه ما باشن ، برای رفع سوء تفاهمات احتمالی باید عرض کنم که این دختر خانوم عزیز قصه ی ما به هیچ عنوان همون دختره که بهش میشگن " شنگول " نمیباشد .
بریم سر اصل مطلب . امشب یه کار خبیثانه کردم آقا جان . اگه مایلید شدت ُ حدت ِ کاری که کردم ُ بدونید باید عرض کن کاری که من کردم " احمدی نژاد با جنتی نژاد " ( استعاره از حیوون با حیوون ) نمیکنه . به جان  ِ همین یدونه عیالم از وقتی این کار ُ کردم همینطوری فرت ُ فرت آب  ِ خوش  ِ که داره از گلوم میره پایین . نمیدونم علتش وجوده دولت نهم و بالطبع دهم  ِ که کیفیت آب بالا رفته یا این آب همون آب ِ که قبلانم میخوردیم اما گوارا شدنش از اثرات اعمال خبیثانه ی بندس !!!
آقا جان تو دوکـ*ـونــمـ*ـون نشسته بودیم ُ داشتیم مشتری رد میکردیم که یدفه دیدم یه تیکه استخون که احیانا تنش یه مانتوام کردن وارد شد . از اونجایی که بنده بچه ی محجوب به حیایی هستم ُ همیشه سرم پایین  ِ احساس کردم کفشای این دو تیکه استخون واسم آشناس . سرم ُ که آوردم بالا دیدم به به !!! ب َ ب َ به به !!!  ببین کی اینجاس . سرکار خانوم " شنگول " . حالا کور از خدا چی میخواد ؟؟؟ چیزی نمیخواد ، همینکه بهش دوتا چش ندادن تا احمدی نژاد ُ نبینه کافیشه !!!
از شانس بد یا خوب ، ایشون تشریف آوردن به دوکــ*ون ما واسه خرید شلوار . بنده هم نامردی نکردم ُ شلواری که به خلق ُ الله میدم ۴۵ ، به این هم دانشکده ای ِ عزیز دادم  ۶۵ تومن !!!
آخ که چه حالی میده شلواری که قیمت فروشش ۴۰ - ۴۵  ُ بدی  ۶۵ تومن !!! اونم به دختری که کل دانشگاه دلشون میخواد سر به تنش نباشه !!!

د ت ن  : کسی پنج تیل آذین ُ میشناسه ؟؟؟ دی :
د ت ن : عبارت " دوکـ*ـونـ*ـمــون " یکم کشیدم تا یوقت نعوذنبالله با عبارت " دو کو*ن " اشتباه گرفته نشه
 
ساخت سال 1388 اتاق خواب یه پسر دویست تومنی.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده