صفحات

۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

درباره ی دویست تومانی

روزی که تصمیم گرفتم اینجا شروع به نوشتن کنم قصدم این بود که بیام ُ چرت ُ پرتای تو مغزمُ خالی کنم ُ برم اما نمیدونم چرا بعضیا فکر کردن این وبلاگ طنز ُ بنده هم طنز نویسم !!! به قول یه مرد بزرگ : طنز نویس نیستم اما طنز نویسارو دوست دارم . ممکنه رو تختم دراز کشیده باشم شایدم رو قالی پهن زمین باشم ، شایدم لنگ در هوا باشم که یدفه چیزی بیاد تو ذهنم ُ شروع کنم به نوشتن . در مواقع بسیار زیادیم ممکنه تو دستشویی در حال انجام کار خاصی باشم که یه چیزی میاد تو ذهنم ُ هی همینطوری تکرارش میکنم تا یادم نره ، اما چه کنم که مغزم کانهو این کامپیوترای عهد دقیانوس " تک وظیفه ای ُ " فقط میتونه یک کارُ  در آن واحد انجام بده . حالا این کار یا باید عمل قضای حاجت باشه یا به خاطر سپردن ِ اون چیزی که به ذهنم رسیده . از اون تریپ آدماییم که وقتی کسی از دور میبینتم میگه بَه بَه عجب چیزه مالی ِ اما وقتی از نزدیک باهام برخورد میکنه میفهمه همچین چیزه دندون گیریم نیستم . به قول معروف " نمای دورم خوبه " . البته این ضرب المثل ُ در مواقعه ایی که دختری ُ از دور توسط این دوتا چشم  ِ هیزم میدیدم استفاده میکردم اما الان میشه در وصف خودمم استفاده ش کرد . آدم هیزی نیستم اما چه کنم که خلق ُ الله رعایت حال ما جوونای مجرد ُ نمیکنن . مجردیم که میدونین جرم  ِ بزرگی تو مملکت ِ ماس . فقط حیریتم از مردم این ملت ِ با تمدن ۲۵۰۰ ساله س که وقتی مجردن دلشون میخواد متاهل بشن وقتیم که متاهل شدن مث ِ اینایی که تو دستشویی زور میزنن ، زور میزنن که از دست زن ُ بچه شون خلاص شن . البته در حالت خوشبینانه ش همچین اتفاقی میفته . بعضیا تا ازوداج میکنن یادشون میفته که ای دل غافل تو این همه سالی که مجرد بودن یادشون رفته دنبال ِ این ُ اون بیفتن یا دقیقا بعد از ازدواج عاشق ِ ننه باباشون میشن ُ هر روز خونه مامانشونن . البت فکر کنم یکی از همین آدما خودم باشم . ۱۲ سال رفتم مدرسه ُ یک سال ُ نیم دانشگاه اما یه بار نشد سرم ُ بیارم بالا به یکی از دخترای همکلاسیم سلام کنم . در ضمن آنتی گرل ُ از این چرت ُ پرتام نیستم . دوستام فکر میکنن همجنـ.س بازم ُ بهم میگن گـِ.ـی ! واسه همین شبا میترسن پیشم بخوابن .
بهتر از اینکه بتونم حرف بزنم مینویسم ، حالا دیگه خودتون عمق ِ فاجعه رو درک کنید !!! بعضی وقتا اینقده شنگول میشم که به جرز دیوارم میخندم بعضی وقتام اینقده خشک ُ عصبی خودم نشون میدم که هیشکی سمتم نمیاد . فوق العاده از اس تق لال بدم میاد طوری که اگه اس اق لال آدم بودُ یه روز میمرد به جای اینکه جلو جنازش نمازه میت بخونم بهش لگد میزدم . آدمیم که اگه کاری ُ بهم بگن انجام بده تا در مورد اون کار اظهار نظر نکنم ُ نظرم ُ نگم اون کار نمیکنم . به طرز عجیبی وقتی " احمدی نژاد ُ " میبینم ریلکس میشم . دوس دارم وقتی مصاحبه میکنه بشینم پای ِ تلویزیون ُ تعداد نیش خندای ِ ملیحی که میزنه ُ بشمارم . دقت کردین یدفه به یه چیزی میخنده ُ بعد جدی میشه ؟
وقتی از یه آهنگی خوشم بیاد اینقده گوشش میدم تا حالم ازش بهم بخوره . همین چند وقت ِ پیش تنها سی دی ایی ُ که تو ماشین داشتم از پنجره پرت کردم بیرون . بعد از اینکار حس ِ خوبی بهم دست داد پیشنهاد میکنم شمام اینکار ُ بکنین . حالا سی دی نشد میتونین در ُ باز کنین اونی که بغل دستتون نشسته ُ پرت کنین بیرون ، دیه شم با من .
علاقه ی شدید به دست کردن توی [...] و دماغم دارم . اگه دوس دارید از پیشینه ی این عمل آگاه شید میتونید اینجا رو ببینید .
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

0 نظرات:

 
ساخت سال 1388 اتاق خواب یه پسر دویست تومنی.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده